محل تبلیغات شما



روزا پشت سرهم میگذرن من هنوز هیچ میلی به این زندگی ندارم .

مشکلاتم بیشتر شدن کمتر نشدن ،طفلک داداشام هردوتاشون گرفتارن 

خدایا چرا اینقد گره به کارمون افتاده ؟چ گناهی کردیم این تاوانشه خستم خدایا خستم 

دیگه نمیکشم دیگه تحمل ندارم .ذهنم داغونه زندگی برام  هیچ معنی نداره .هیچکی رو جز تو ندارم حرفای دلمو بهش بزنم .هیچ کس درکم نمیکنه حتی همسرم .

دقیقا برگشتم به 93 .اون موقع از سر بچگی بود الان از سر ناچاری 

این زندگی که تهش مرگه پس چرا این همه عذاب میکشیم . اون دنیا عذاب این دنیا عذاب .

دلم برای تابستون 80 تنگ شده چقد خوش بودیم خودمون خبر نداشتیم 

 

 

 


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

نسترن 4 مسعود آذرخوش